افلاطون ادعا کرده که فلاسفه باید حق قضاوت درباره قوانین دولت و تشخیص قانون های بد از قانون های خوب را داشته باشند. ولی سیسرون به عکس افلاطون چنین فکری می کند که هر انسانی دارای این استعداد است که قانون های طبیعت را از قانون های مغایر با طبیعت تشخیص دهد. سیسرون می گوید: آن هایی که در قانون سهیم هستند در عدالت نیز باید سهیم باشند و آن هایی که از این چیزها به یکسان بهره می برند باید به شکل اعضای جامعه ای مشترک المنافع نگریسته باشند.